محل تبلیغات شما

من نمیدونستم چی بگم واقعا خوشحال بودم بالاخره یه میسترس همسنم پیدا کرده بودم و تصمیم گرفتم بگم: آره معلومه که دوست دارم 

بعد گفت: خوب شروع کن،پای اربابت رو بلیس من شروع به لیسیدن کردم پای ارباب واقعا طعم خوبی داشت،اما بعد از مدتی این پاشون رو کشیدن و گفتن: خوب حالا چهار دست و پا شو منو ببر سمت مبل منم همین کار رو کردم بعد گفت: حالا دراز بکش زیر پاهام

من هم خوابیدم.بعد از یه مدت کارتون دیدن گفت:برو جوراب های کثیفم رو بیار.من هم رفتم و اوردم.وقتی اومدم دیدم یه ماسک دستش داره ماسک رو روی صورت من گذاشت و پاهاش رو جلوی من گرفت و گفت:بلیس. وقتی داشتم می لیسیدم گوشی رو در اورد و فیلم گرفت من تازه فهمیدم اون ماسک واسه چی بود بعد از تموم شدن فیلم گفت: اینو میزارم تو یه سایت معروف میسترس اسلیو تا همه اولین میسترس و اسلیو بچه رو ببینن

 

 

 

 

ادامه دارد.

بچه میسترس و پسر فتیش قسمت پنجم

بچه میسترس و پسر فتیش قسمت چهارم

بچه میسترس و پسر فتیش قسمت سوم

رو ,یه ,میسترس ,ماسک ,حالا ,اسلیو ,بعد از ,میسترس و ,جلوی من ,من گرفت ,رو جلوی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها